fa
jalali
1391
9
1
gregorian
2012
12
1
3
10
online
1
fulltext
fa
تخمین ارزش اقتصاد غیررسمی در ایران برمبنای متغیّرهای زیستمحیطی، رهیافت فیلترکالمن
Estimating the Value of Informal Economy in Iran Based on Environmental Variables: The Kalman Filter Approach
اقتصاد غیررسمی و یا اقتصاد گزارشنشده، یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه است که کارایی فعالیتهای اقتصادی در بخش رسمی را تحتتأثیر قرار میدهد. از آنجا که فعالیت اقتصاد غیررسمی معمولاً با فرار از قوانین و مقرّرات محیطزیست همراه است، این بخش، یکی از عوامل آلودهکنندۀ هوا در کشورها بهویژه در کشورهای درحالتوسعه به شمار میرود. از طرف دیگر، حجم فعالیتهای صنعتی و مساحت جنگل نیز از عواملمؤثر بر آلودگی هستند. دراین مقاله، متغیّر پنهانِ اقتصاد غیررسمی که برابر است با تفاوت تولیدکل و گزارششده، با استفاده از روش فیلترکالمن و برمبنای متغیرهای زیستمحیطی شامل انتشار دیاکسیدکربن و مساحت جنگل برای اقتصاد ایران، طی سالهای 1388-1359 تخمینزده شده است. نتایج نشان میدهد که رابطۀ بلندمدت و معنیداری میان تولیدکل، مساحت جنگلها و تعداد کارگاههای صنعتی با انتشار دیاکسیدکربن در اقتصاد ایران وجود دارد. این رابطه به ترتیب مستقیم، غیر مستقیم و مستقیم برآورد شده و اندازه ضریب تاثیر سه متغیر فوق الذکر بر انتشار دیاکسیدکربن به ترتیب برابر با 589/0، 65/1- و 057/0 است. بر اساس نتایج بدست آمده، تولیدکل برآورد شده، در تمامی سالها از تولید گزارششده بیشتراست که بر این اساس، وجود اقتصاد غیررسمی در ایران، تأیید میشود. سهم اقتصاد غیررسمی از تولید ناخالص واقعی کشور در سالهای مورد مطالعه، بهطور متوسط 6/35 درصد برآورد شده است.
Informal economy i.e. unrecorded economy, is one of the important problems in developing countries which affects the efficiency of economic activities in formal sector. Informal economy is also an important source of air pollution.
This paper aims at estimating informal economy in Iran over the period 1980-2009 based on the mount of CO2 emissions and the country forest areas and using Kalman Filter approach. The results indicate that: 1) there is a significant and long run relationship between CO2 emissions, the size of forest areas and firm’s industrial activities and total national product, 2) Total national product is more than recorded data in the study period so the existence of informal economy can’t be rejected during this period. 3) The average share of informal economy in total GDP is about 35.6 %.
Recorded Product, Unrecorded Product, Informal Economy, CO2 Emissions, Forest Area, Kalman Filter
تولید گزارش شده، تولید گزارش نشده، اقتصاد غیررسمی، انتشار دی اکسیدکربن، جنگل، کارگاه های صنعتی، فیلترکالمن
1
19
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-11-725-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/28
1391/2/9
2013/04/21
1392/2/1
Majid
Maddah
Semnan University
مجید
مداح
majid.maddah@profs.semnan.ac.ir
0031947532846003130
0031947532846003130
Yes
دانشگاه سمنان
forough
noe iran
Semnan University
فروغ السادات
نوع ایران
forough_2004_n@yahoo.com
0031947532846003131
0031947532846003131
No
دانشکدۀ اقتصاد، مدیریت و علوم اداری دانشگاه سمنان
fa
پیش بینی تقاضای بلندمدت انرژی الکتریکی با استفاده از الگوریتم ترکیبیِ عصبی- فازی و انبوه ذرات
Forecasting the Long Run Electricity Demand Using Hybrid PSO-ANFIS Algorithm
با توجه به عدم امکان ذخیره انرژیالکتریکی ، شناسایی عواملموثر بر تقاضای این حامل انرژی و پیشبینی دقیق روند آتی آن، ضرورت دارد . تاکنون روشهای مختلفی در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است که در میان آنها روشهای هوشمند و بهویژه روشهای فازی، دارای قابلیتهای بیشتری هستند. در مطالعه حاضر از سیستم استنتاج عصبی- فازی ترکیب شده با الگوریتم انبوهذرات ( PSO -ANFIS ) استفاده شده و پس ازشبیهسازی روند تقاضای بلندمدت انرژیالکتریکی طی دورۀ 1359 تا 1389 و بررسی کارایی سیستم، روند تقاضای بلندمدت انرژیالکتریکی کل کشور تا سال 1404 پیشبینی شده است. نتایج مطالعه، قدرت بالای الگوریتم ترکیبی انبوه ذرات و سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی را در پیشبینی تقاضای بلندمدت انرژیالکتریکی تایید میکند. نتایج نشان می دهد که براساس محتملترین سناریو، تقاضای انرژیالکتریکی کشور در سال 1404 به 401 میلیارد کیلووات ساعت خواهد رسید . همچنین ، براساس نتایج بدست آمده، کارایی روش پیشنهادی در پیشبینی متغیرهای مستقل در مقایسه با الگوی خطی ARIMA بیشتر است.
Storing the electrical energy in large scale is impossible. So, it is necessary to identify the factors affecting the electricity demand. Researchers have used different methods to forecast the future demand of electricity, among them intelligent methods and fuzzy based methods are more popular. Since ANFIS structure is based on researcher’s experience about phenomenon, the created structure may not have the best result. Therefore, we used PSO-ANFIS structure. In this paper long term electricity demand is forecasted until the year 2025 by hybrid PSO-ANFIS algorithm. The results confirm the high power of the Adaptive Neural based Fuzzy Inference System in forecasting the electricity demand. Results also indicate that the forecasted electricity demand will be 401 billion KWh in 2025. The prediction performance of the proposed technique is more accurate than the ARIMA model.
Forecast, Demand, Electricity, Particle Swarm optimization, Adaptive Neural Based Fuzzy Inference System.
پیش بینی، تقاضا، انرژی الکتریکی، الگوریتم انبوه ذرات، سیستم استنباط عصبی- فازی تطبیقی
21
56
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-800-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/13
1391/3/24
2013/04/212013/04/21
1392/2/1
Hossein
sadeghi
Tarbiat Modares University
حسین
صادقی
Sadeghih@modares.ac.ir
0031947532846003153
0031947532846003153
No
دانشگاه تربیت مدرس
Ali Akbar
Afzalian
Power and Water Institute of Technology
علی اکبر
افضلیان
Afzalian@pwut.ac.ir
0031947532846003154
0031947532846003154
No
دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور
Mahmood
Haghani
Power and Water Institute of Technology
محمود
حقانی
Haghani@pwut.ac.ir
0031947532846003155
0031947532846003155
No
دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور
Hossein
sohrabi vafa
Power and Water Institute of Technology
حسین
سهرابی وفا
SohrabiVafa@gmail.com
0031947532846003156
0031947532846003156
Yes
دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور
fa
ارزیابی اثرات ناکارایی اقتصادی بر عرضه ستانده و تقاضای نهاده ، مطالعه موردی گندم آبی در بخش زراعت ایران
Evaluating the Effects of Economic Inefficiency on Output Supply and Input Demand: The Case of Irrigated Wheat in Iran Farming Sector
تخمین توابع عرضه ستانده و تقاضای نهادههای آنها در بخش تولید کشاورزی با فرض وجود کارایی کامل اقتصادی، نتایج گمراهکنندهای را برای سیاستگذاری بههمراه دارد. از این رو، در مقاله حاضر به ارزیابی اثرات ناکارایی اقتصادی استانهای کشور بر ستانده و تقاضای نهاده گندمکاران آبی در دوره زمانی 88-1379 پرداخته میشود. بهاین منظور، ابتدا ناکارایی اقتصادی با استفاده از مدلهای تولید و هزینه مرزی(دوگان) تصادفی بدست آمده و سپس اثرات این ناکارایی در قالب دو سناریو، بر عرضه ستانده و تقاضای نهاده گندم آبی بدست میآید. سناریوی اول بدون لحاظ ناکارایی و سناریوی دوم با لحاظ ناکارایی تعریف شده است. دادههای مورد استفاده در تحقیق عبارتند از: تولید گندم آبی و هزینههای تولید آن، مقدار استفاده از سطح زیرکشت، بذر، نیرویکار، سموم، کودحیوانی وشیمیایی و قیمتهای این نهادهها. نتایج نشان میدهد که ناکارایی فنی، تخصیصی و اقتصادیِ گندمکاران آبی در استانهای کشور در این دوره بهترتیب معادل 21، 23 و 38 درصد بوده است. علاوهبر این، با لحاظ ناکارایی اقتصادی در تابع سود گندمکاران، شیب تابع عرضه ستانده به شدت متأثر شده است. ناکارایی همچنین، ضرایب تقاضای نهاده را نیز تغییر داده است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که جزء ناکارایی فنی در قیاس با ناکارایی تخصیصی، اثرات بیشتری بر تقاضای نهاده دارد
The estimation of output supply and inputs demand in farming sector with the assumption of full economic efficiency may result in false policy decisions. This article investigates the effects of irrigated wheat economic inefficiency on output supply and inputs demand in the period 2001-2009. After estimating the economic inefficiency by the use of production and cost stochastic models, the output supply and inputs demand of irrigated wheat are obtained through seemingly unrelated regression method. Results show that technical, allocative and economic inefficiency in irrigated wheat production in Iran are 21, 23 and 38 percent respectively. Moreover, the slope of output supply function is strongly affected by the related economic inefficiency in profit function and inefficiency changes input’s demand coefficients. Results also show that technical inefficiency has a greater effect on inputs demand compared to the allocative inefficiency.
Economic Efficiency, Output Supply, Input Demand, Irrigated Wheat, Seemingly Unrelated Regression.
کارایی اقتصادی، عرضه ستانده، تقاضا نهاده، گندم آبی، رگرسیون بهظاهر نامرتبط.
57
76
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-11-699-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/132012/04/3
1391/1/15
2013/04/212013/04/212013/04/21
1392/2/1
Alireza
Garshasbi
tabiyat modares univesity
علیرضا
گرشاسبی
a.garshasbi1986@gmail.com
0031947532846003124
0031947532846003124
Yes
دانشگاه تربیت مدرس
kazem
yavari
tabiyat modares univesity
کاظم
یاوری
Kyavari@gmail.com
0031947532846003125
0031947532846003125
No
دانشگاه تربیت مدرس
reza
najarzade
tabiyat modares univesity
رضا
نجارزاده
rezanajarzade@yahoo.com
0031947532846003126
0031947532846003126
No
دانشگاه تربیت مدرس
masoud
homayounifar
faculty member of ferdosi University
مسعود
همایونی فر
Mhomayunifar@gmail.com
0031947532846003127
0031947532846003127
No
دانشگاه مشهد
fa
ارائه الگویی جهت محاسبه هزینه اجتماعی نهایی کوتاه مدت تولید برق در نیروگاه های حرارتی مطالعه موردی نیروگاههای شهید محمد منتظری و اسلام آباد اصفهان
Providing a Model for Calculating Short Run Marginal Social Cost of Electricity Generation in Thermal Power Plants: Empirical Evidence from Two Isfahan Power Plants
انتشار آلایندهها در نیروگاههای با سوخت فسیلی، هزینههای محیطزیستی بالایی را به افراد جامعه تحمیل میکند. این هزینهها، به صورت سنتی در محاسبه هزینه تولید وارد نمیشوند. هدف این تحقیق، محاسبه هزینه خصوصی و هزینه اجتماعی نهایی تولید برق در منطقه اصفهان برای یک روز مشخص از دیماه سال 1388 است. بهاین منظور، از یک مدل برنامه ریزی غیرخطی با محدودیتهای خطی استفاده شده است. تابع هدف که همان هزینههای اجتماعی است، برابر با مجموع هزینههای متغیر و هزینههای خارجی نیروگاههای منطقه در نظر گرفته شدهاست. این تابع، با توجه به دو قید محدودیت عرضه نیروگاهها و مقدار تقاضای منطقه در هر یک از ساعتهای شبانهروز، بهینه شده است. نتایج حاصل از حداقلکردن تابع هدف، نشاندهنده تفاوت قابلتوجهی بین هزینه اجتماعی نهایی و هزینه خصوصی نهایی است. این تفاوت که بهعنوان هزینه خارجی نهایی شناخته میشود، در ساعات پرباری، افزایش آشکاری نسبت به ساعات کمباری مصرف برق داشته است. بنابراین، با لحاظ هزینههای اجتماعی، فناوریهای تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در مقایسه با نیروگاههای با سوخت فسیلی مانند مازوت، رقابتپذیر خواهند شد.
The aim of this study is to calculate the marginal private and social costs of two thermal power plants in Isfahan region for a particular day in January 2010. For this purpose a nonlinear planning model with linear constraints has been used. The objective function (social cost) which is a twofold objective function is calculated by the summation of variable costs and external costs of power plants in the above mentioned region. The results of minimizing the objective function of private cost and also minimizing objective function of social cost indicate a significant difference between marginal social cost and marginal private cost. This difference is considered as marginal external cost in peak hours of electricity consumption and has had an obvious increase to the off-peak hours of electricity consumption in the region of the study. Taking into account the social costs of electricity generation, green power generation technologies can compete with thermal power plants.
External Cost, Marginal Social Cost, Private Cost, Environment, Pollution.
هزینه اجتماعی نهایی، هزینه خصوصی، محیط زیست، آلودگی، اثرات خارجی
77
97
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-908-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/132012/04/32012/09/17
1391/6/27
2013/04/212013/04/212013/04/212013/04/21
1392/2/1
rahman
khoshahklagh
رحمان
خوش اخلاق
rahmankh44@yahoo.com
0031947532846003143
0031947532846003143
No
دانشگاه اصفهان
alimorad
sharifi
علیمراد
شریفی
alimorad@ase.ui.ac.ir
0031947532846003144
0031947532846003144
No
دانشگاه اصفهان
hamed
parvand
حامد
پاروند
parvandhamed@yahoo.com
0031947532846003145
0031947532846003145
Yes
fa
بررسی آثار اقتصادی و اجتماعی محدودیت عرضه فرآوردههای نفتی با استفاده از الگوی مختلط ماتریس حسابداری اجتماعی
Investigating the Economic and Social Impacts of Petroleum Products Supply Constraints Using Mixed Social Accounting Matrix
با توجه به محدودیتهای موجود در واردات فرآوردههای عمده نفتی مانند بنزین، گازوئیل و گاز مایع، این سوال مطرح است که محدودیت عرضه این فرآوردهها، تا چه میزان بر تولید سایر بخشهای اقتصادی، درآمد عوامل تولید و نهادهای جامعه(خانوارها) اثر میگذارد؟ یکی از الگوهای تعادل عمومی قابل استفاده برای سنجش این آثار، الگوی ماتریس حسابداریاجتماعی( SAM ) است. اما در شرایط محدودیت عرضه در برخی از بخشهای اقتصادی، بکارگیری الگوی تقاضامحورِ SAM برای سنجش آثار اقتصادی و اجتماعی با کاستیهایی همراه است. در این مطالعه، برای اولینبار از الگوی اصلاحشده تقاضامحور، در قالب الگوی مختلط SAM و ماتریس حسابداری اجتماعی حاملهای انرژی سال 1385 استفاده شده است. این ماتریس، با توجه به هدف تحقیق و برای اولینبار تهیه و تدوین شده است. نتایج مطالعه مبتنی بر سناریوی کاهش عرضه به اندازه کل واردات برای هر فرآورده نفتی است. مطابق این نتایج، محدودیت عرضه فرآوردههای نفتی بیشترین میزان کاهش تولید را در بخشهایی مانند تولید و استخراج نفت و گاز، خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی، ساخت محصولات و مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی در پی دارد. همچنین، با اعمال این محدودیتها درآمد سرمایه بیشتر از سایر عوامل کاهش یافته و درآمد نیروی کار خانوارهای شهری بطور مطلق و نسبی بیش از خانوارهای روستایی کاهش مییابد. با توجه به اینکه انرژی در سبد هزینه خانوارهای روستایی سهم نسبی بالاتری دارد، درآمد خانوارهای روستایی نسبت به درآمد خانوارهای شهری با کاهش بیشتری همراه بوده است.
Today the quantitative assessment of economic and social impacts of petroleum products supply constraints is one of the main policy issues in Iran. This issue arises from the fact that importing gasoline, gasoil and liquefied petroleum gas (LPG) is restricted by international sanctions. In this paper, we showed that a demand driven Social Accounting Matrix (SAM) is not a suitable tool for answering the above question. So, a modified SAM, known as mixed supply driven SAM is suggested. For this purpose the energy SAM of 2006 is used. The overall results reveal that: 1) Petroleum products supply constraints have the most impacts on crude oil and natural gas, retail and wholesale, chemical and agricultural sectors.2) Operating surplus has the most reduction among the other production factors. Results also showed that the fall of urban income as a consequence of supply constraints is more than rural labor either relatively or absolutely.
Demand Side Production Multiplier, Mixed Variable Model, Supply Constraint Approach, Supply-Driven SAM
ماتریس حسابداری اجتماعی عرضه محور، الگوی مختلط، ضرایب فزاینده تقاضا به تولید، ضرایب فزاینده تولید به تولید، متغیرهای برونزا و درونزا، الگوی محدودیت عرضه، شرایط ویژه
99
123
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-741-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/132012/04/32012/09/172012/11/7
1391/8/17
2013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/21
1392/2/1
Ali
Faridzad
Faculty of Economics, Allameh Tabatabaei University
علی
فریدزاد
afaridzad@yahoo.com
0031947532846003146
0031947532846003146
Yes
دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Ali Asghar
Banouei
Faculty of Economics, Allameh Tabatabaei University
علی اصغر
بانویی
Banouei9@yahoo.com
0031947532846003147
0031947532846003147
No
دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Farshad
Momeni
Faculty of Economics, Allameh Tabatabaei University
فرشاد
مؤمنی
farshad.momeni@yahoo.com
0031947532846003148
0031947532846003148
No
دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Hamid
Amadeh
Faculty of Economics, Allameh Tabatabaei University
حمید
آماده
amadeh@gmail.com
0031947532846003149
0031947532846003149
No
دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
fa
ارزیابی اثرات توزیع مستقیم درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی ایران با روش تعادل عمومی پویا
The Effects of Direct Distribution of Oil Revenues on GDP in Iran: A Dynamic General Equilibrium Approach
اهمیت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی، موضوعی غیرقابل انکار بوده و نقش مهمی را در تامین مالی بودجه اقتصاد ایران ایفا میکند. از یک نگاه افزایش درآمدهای نفتی، فرصتی برای اقتصاد ایران محسوب می شود که موجب افزایش درآمد ارزی شده است، اما از سوی دیگر مدیریت این منابع درآمدی از جمله چالشهای جدی کشور محسوب می شود. در این مطالعه سعی شده است راهکاری عملی برای مدیریت منابع نفتی با هدف رونق فعالیتهای اقتصادی و کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت ارائه شود. بدین منظور با استفاده از مدل تعادل عمومی، آثار توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن به عنوان هدف مطالعه به بوته آزمون گذاشته شده است. در این مطالعه، ضمن ارائه یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر برای اقتصاد ایران، آثار توزیع مستقیم درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی در دو حالت تک دوره ای (ایستا) و بلندمدت (پویا) در قالب دو سناریو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از حل مدل در حالت ایستا نشان میدهد که توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی به خانوارها اثر منفی بر سرمایهگذاری، مخارج دولت و نهایتاً اثر منفی بر تولیدناخالص داخلی کشور خواهد داشت. در حالیکه در یک دوره زمانی بلندمدت که امکان جریان تبدیل پسانداز به سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه وجود دارد، اثرگذاری روش پیشنهادی بر همه اجزای تولید ناخالص داخلی به استثنای مخارج جاری دولت، مثبت بوده است. همچنین نتایج نشان می-دهد که روش پیشنهادی در طی سه سال اول اجرای طرح مورد اشاره، اثرگذاری منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته و از سال چهارم به بعد اثر مثبت روی تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. درآمدهای نفت، وابستگی اقتصاد، توزیع مستقیم، تولید ناخالص داخلی، تعادل عمومی
Oil revenues play a significant role in the government budget in Iran and have also an important impact on GDP. This study aims at providing a practical solution for the question of how oil revenues should be managed. In this regard, a Computable General Equilibrium (CGE) model has developed to examine the direct effect of distribution of oil revenues on GDP in both static and dynamic approaches . The results of static model show that the direct distribution of oil revenues to households has a negative effect on the government expenditures and therefore decrease the GDP . The dynamic model allows the conversion of savings into investment and capital formation. So the results of running this model show the positive effect of direct distribution of oil revenues on GDP and also the negative effect of this policy on the government current spending. Therefore, the results confirm that direct distribution of oil revenues is an effective policy in reducing the dependence of government on oil revenues and also in relying more on people and the tax revenues .
Oil Revenues, Dependency of Economy, Direct Income Distribution, Computable General Equilibrium, Income Tax.
درآمدهای نفت، وابستگی اقتصاد، توزیع مستقیم درآمد، تولید ناخالص داخلی، تعادل عمومی، مالیات بر درآمد
125
152
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-11-21-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/132012/04/32012/09/172012/11/72012/03/15
1390/12/25
2013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/21
1392/2/1
Davoud
Behboudi
University of Tabriz
داود
بهبودی
dbehbudi@gmail.com
0031947532846003150
0031947532846003150
Yes
دانشگاه تبریز
Mohammad Ali
Motafkker Azad
University of Tabriz
محمدعلی
متفکرآزاد
m.motafakker@gmail.com
0031947532846003151
0031947532846003151
No
دانشگاه تبریز
Siab
Mamipour
University of Tabriz
سیاب
ممی پور
mamipours@gmail.com
0031947532846003152
0031947532846003152
No
دانشگاه تبریز
fa
تحلیل عوامل مؤثر بر تجارت درون صنعتی بخش خدمات ایران با بلوکهای منطقهای
Analyzing the Factors Affecting Iran Services Sector Intra-industry Trade with Regional Blocks
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل عوامل موثر بر تجارت درون صنعتی ایران با کشورهای طرف تجاری بلوکهای منطقهای EU ، ECO ، GCC و ASEAN به تفکیک بخشهای خدمات با استفاده از دادههای تلفیقی دوره 2009-1980 است. این مطالعه، مبتنیبر رویکرد پانل پویا بوده و در آن از روش گشتاورهای تعمیمیافته استفاده می شود. برای توضیح تجارت درون صنعتی خدمات بین ایران و کشورهای طرف تجاری، از متغیرهای اندازه اقتصادی، درآمد سرانه، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مسافت و عدم توازن تجاری استفاده شده است. نتایج برآورد مدل نشان میدهد که اندازه اقتصادی، درآمد سرانه و مسافت مهمترین متغیرهای توضیحدهنده تجارت درون صنعتی ایران و کشورهای طرف تجاری هستند. اندازه اقتصادی، رابطه مثبت با تجارت درون صنعتی دارد و از مهمترین متغیرهای توضیحدهنده تجارت درون صنعتی ایران و کشورهای طرف تجاری است. هر چه ابعاد اقتصادی بزرگتر باشد، نشانگر امکانات وسیعتر برای تمایز محصول و افزایش تجارت درون صنعتی است. درآمد سرانه دارای تاثیر منفی بر تجارت درون صنعتی است؛ به این معنی که در انتخاب کشورهای طرف تجاری باید ساختارهای متفاوت کشورها از طرف عرضه و از طرف تقاضا مدنظر قرار گیرد. هرچه ساختار درآمدی کشورها مشابه باشد، ساختار تقاضای آنها نیز مشابه بوده و سطح تجارت این کشورها گسترده خواهد شد. همچنین مسافت و عدمتوازن تجاری، تاثیر معکوسی بر جریان تجارت درون صنعتی خدمات در ایران دارند .
In this paper we revisited the recent study examines the determinants of Intra-Industry Trade (IIT) in the agriculture, industry and services sectors between Iran and European :::union:::, ECO, GCC and ASEAN countries in the period 1980-2009, using a dynamic panel data. This study uses country-specific characteristics as explanatory variables. The results indicate that IIT is a negative function of the difference in GDP per capita between Iran and trade partners. There is also a statistically significant relationship between IIT and the countries demand similarities. Results also reveal the importance of the size of economy and product diversification in intra industry trades. Finally the hypothesis that trade increases by a decrease in transportation costs can’t be rejected.
Intra-Industry Trade, Regional Blocs, Dynamic Panel Data, Agriculture Sector, Economic Dimension.
تجارت درون صنعتی، بلوکهای منطقه ای، بخش خدمات، دادههای پانل پویا، مقیاس اقتصادی و روش گشتاورهای تعمیمیافته
153
177
http://jemr.khu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-136-3&slc_lang=fa&sid=1
2012/04/282012/06/132012/04/32012/09/172012/11/72012/03/152011/06/2
1390/3/12
2013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/212013/04/21
1392/2/1
ahmad
tashkini
احمد
تشکینی
atashkini@gmail.com
0031947532846003128
0031947532846003128
Yes
موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
amir reza
soori
امیر رضا
سوری
amirsoory@yahoo.com
0031947532846003129
0031947532846003129
No
موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی